باز هوای سحرم آرزوست
خلوت ومژگان ترم آرزوست
شکوه ی غربت نبرم این زمان
دست تو و روی تو ام آرزوست
باز هوای سحرم آرزوست
خلوت ومژگان ترم آرزوست
شکوه ی غربت نبرم این زمان
دست تو و روی تو ام آرزوست
خسته ام از دیدن این شوره زار
چشم شقایق نگرم آرزوست
واقعه ی دیدن روی تو را
ثانیه ای بیشترم آرزوست
جلوه ی این ماه نکو را ببین
رنگ و رخ و روی تو ام آرزوست
این شب قدر است که ما با همیم ؟
من شب قدری دگرم آرزوست
حس تورا می کنم ای جان من
عزلت بیتی دگرم آرزوست
خانه ی عشاق مهاجر کجاست ؟
در سفرت بال و پرم آرزوست
حسرت دل بارد از این شعر من
جام میی در حرمم آرزوست